چو رستم دگر باره ریست نمود / همی کرد هنگ و همان شد که بود
تهمتن کلافه شد و داد زد / ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود / بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت رستم همه مشکلش / وز آن دیسک و برنامه خوشگلش
چو رستم بدو داد قیچی و ریش / یکی دیسک بوتیبل آورد پیش
یکی آنتی ویروس نهاد اندرش / چو کودک که گردد پی مادرش
به ناگه یکی رمز ویروس یافت / پی حذف امضای ایشان شتافت
چو ویروس را نیک بشناختش / مر از بوت سکتور برانداختش
به خاک اندر افکند ویروس را / تهمتن به رایانه زد بوس را
چنین گفت تهمینه با شوهرش / که این بار بگذشت از پل خرش
دگر باره اما خریت مکن / ز رایانه اصلا تو صحبت مکن
قسم خورد رستم به پروردگار / نگیرد دگر دیسک از اسفندیار